اگر تا به امروز سراغ تان نیامدهاند باید خودتان را برای رویارویی با آنها آماده کنید. آنها مستقیم جلو نمیآیند،
اول از همه خودشان را همان دوست و خویشاوند قدیمی معرفی میکنند که بعد از ماهها و سالها میخواهد، احوالتان را بپرسد ولی کمکم
سر موضوع را با این جمله باز میکنند: «خب چه کارا میکنی؟» و خدا نکند که شما خودتان را بیکار و علاف معرفی کند.
بقیشو هم در ادامه مطلب بخوانید
اگر تا به امروز سراغتان نیامدهاند باید خودتان را برای رویارویی با آنها آماده کنید.
آنها مستقیم جلو نمیآیند، اول از همه خودشان را همان دوست و خویشاوند قدیمی معرفی میکنند که بعد از ماهها و سالها میخواهد،
احوالتان را بپرسد ولی کمکم سر موضوع را با این جمله باز میکنند: «خب چه کارا میکنی؟» و خدا نکند که شما خودتان را بیکار و علاف معرفی کند.
این بهترین خبر برای آنهاست تا بتوانند یکی از زیرشاخههای خود را پر کنند. راستی برای رهایی از دستشان زیاد خودتان را اذیت نکنید چون آنها باید پرزنتشان را انجام دهند، اگر هم بگویید که من کار دارم و اصلا از این کارها خوشم نمیآید تا مدتها پیامهای تبلیغاتیشان را برای اثبات درآمد میلیونیشان به تلگرامتان میفرستند.
داستان تکراری بالا، همان چیزی است که خیلی از ما آن را تجربه کرده یا دیگران را مجبور به تجربهاش کردیم!
چند وقتی خبرهای بازاریابی شبکهای از داغی افتاده بود تا اینکه چند روز پیش آیت الله مکارم شیرازی در پاسخ به حرام و حلال بودن بازاریابی شبکهای فتوا صریحی را منتشر کرد تا بار دیگر حرف زدن از بازاریابی شبکهای به صدر اخبار بیاید، آیت الله مکارم صراحتا گفت: «با پیگیریهای ریشهای و دقیقی که در این زمینه کردهایم ثابت شده که این کار به یقین شرعا حرام است و «اکثر مراجع محترم تقلید» نیز به حرمت آن فتوا دادهاند.»
اما واقعا دلیل اصلی حرام بودن اینگونه فعالیتهای اقتصادی چیست؟ اگر بخواهم مبنای فقهی این حکم را برایتان کمی باز کنم، باید بگویم که حرام بودن بازاریابی شبکهای، شرکتهای هرمی و اینگونه فعالیتهای اقتصادی با توجه به اصل «اکل مال به باطل» است. توضیح این اصل به زبان ساده یعنی شما حق ندارید برای کار نکرده، پول و اجرتی دریافت کنید. یعنی شما میتوانید از زیر مجموعه خود که زحمت پرزنت و آموزش اولیه به او را کشیدهاید، پول دریافت کنید ولی حق ندارید که از زیر مجموعه چندمتان که هیچ ارتباطی با آن ندارید، اجرت و پاداشی دریافت کنید. استدلال این شرکتها برای فعالیت خود که به کمک آن توانستند از سد شورای نگهبان و وزارت صنعت عبور کنند، این است که افراد برای آموزش تمام زیرشاخههای خود جلسه و وقت میگذراند و همین موضوع باعث گرفتن اجرت از فروش آنها میشود ولی اینکه تا چه اندازه در دنیای واقع این اتفاق میافتد، باید از افرادی پرسید که در این شرکتها فعالیت میکنند.
اما بگذارید خارج از مبنای فقهی این موضوع، کمی در مورد جنبه اقتصادی این شرکتها حرف بزنم. اینکه چرا کارشناسان اقتصادی در کنار تمام مزایا این نوع فروش، توصیهای برای رواج بازاریابی شبکهای در کشور ندارند. اگر بخواهیم بخشهای اقتصادی یک کشور را به سه بخش «صنعت»، «کشاورزی» و «خدمات» تقسیم کنیم با بررسی کشورهای پیشرفته شاهد سهم تقریبا مساوی درآمدزایی و تولید بین این سه بخش میشویم اما در ایران شاهد فاصله عجیب و غریب نرخ اشتغال در بخش خدمات، نسبت به کشاورزی و صنعت هستیم. به زبان ساده در کشور ما تا دلتان بخواهد سوپر مارکت در خیابانها میبینیم درحالی که برای تامین بعضی از محصولات کشاورزی، نیاز به واردات از کشورهای دیگر داریم.
حالا فکرش را بکنید که به یک باره در ایران سر و کله شرکتهایی پیدا شود که مردم را به ورود به بخش خدمات ترغیب کند. یعنی جوان دانشجو یا فارغ التحصیلی که به دنبال شغل میگردد، سختی کار در بخش صنعت ( کار در کارخانه، تولید یک محصول ساده یا ...) را به خود نمیدهد تا ویزیتور محصولات خارجی و داخلی شود. بله ما هم مثل شما از مشکلات عدیده تولید در ایران و حمایت از بخش کشاورزی خبر داریم ولی آیا وجود این مشکلات دلیلی بر چاقتر کردن بخش خدمات کشور میشود؟ یعنی بگوییم چون بخش صنعت و کشاورزی ما لنگ میزند، بگذاریم نیروی جوان کشور به سمت همان بخش خدمات برود! یادتان نرود به جز یکی، دو شرکت بازاریابی شبکهای که آن هم به صورت محدود به تازگی آغاز به تولید محصول کردند، هیچ کدام سهمی از رشد اقتصادی در بخش صنعت ندارند.
به مدیران این شرکتها که ادعا کمک به اقتصاد کشور را دارند، باید بگوییم که این شرکتها به درد کشورهایی میخورد که توانستهاند به اندازه کافی بخش صنعت و کشاورزی را چاق کنند تا حالا بتوانند به کمک بازاریابی شبکهای فروش خود را بالا ببرند و دلالها را حذف کنند. از طرف دیگر دلیلی که سال 1998 باعث ممنوعیت فعالیت این شرکتها در کشور چین شد، کاذب بودن اینگونه مشاغل است یعنی اگر زنجیرههای فروش این شرکتها در نقطهای قطع شود، به کلی تمام گردش مالی آنها فلج میشود.
در آخر این را بگوییم که همیشه برای هرگونه فعالیت اقتصادی در زندگی، موضوع هزینه و فایده فردی و اجتماعی را در نظر بگیرید. با خودتان بالا و پایین کنید که چیزی که بدست میآورم ارزش وقت، هزینه و انرژی که برای یک کار میگذارم دارد؟